وبلاگ شخصی من

 ما ادمهاي امروز

اتم را شكافته ايم  اما . . . . . از درون خويش بيخبريم
 
 
ما ادمهاي امروز
فضاي بيرون را شناخته و فتح كرده ايم
اما
بافضاي درون بيگانه ايم
ما ادمهاي امروز
همه روزه كيلومتر ها راه ميرويم
اما
همسايه خويش را نمي شناسيم
ما ادمهاي امروز
زندگي ساختن را ياد گرفته ايم
اما
زندگي كردن را خير
ما ادمهاي امروز
متخصصان بيشتر داريم اما. . . . مشكلات بيشتر نيز
 
 
ما ادمهاي امروز
بيشتر خرج ميكنيم اما  .  . . . . كمتر لذت ميبريم
 
 
ما ادمهاي امروز
داروهاي بيشتر داريم اما  . . .  بيماري هاي بيشتر نيز
 
 
ما ادمهاي امروز
وسايل ارتباطي بيشتري داريم
اما
ارتباطاط كمتري داريم
براي استخدام تسلط به  زبان چرب!  ضروريست!
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 وقتي كه خورشيد مات و مبهوت به زيبايي ماه مي نگرد

شب مي شود
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 نردبان رؤياهايم را بر ديوار آرزو تكيه ميدهم و از آن

بالا ميروم. چه سرزمين هاي عجيبي؟!
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم

که تمام موهايم سفيد شد
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 مهرباني را در کودکي يافتم که آبنباتش را به

درياچه نمک انداخت تا شيرين شود
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 مغزم بر روي شعله هاي دلم که براي قلبم

مي سوخت ، کباب شد
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 به دست آوردن تجربه هاي بزرگ معمولا منجر

به از دست دادن زندگي عادي مي شود
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 مشکل بسياري از حکومت هاي جهان در اين است

که ضريب هوشي شان از ضــريب هوشي مــردم
پايين تر است
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 يا در حال برنامه ريزي براي آينده هستيم يا براي

گذشته تأسف مي خوريم ؛ همـه اين اتفاقات در
زمان حال مي افتد و زمان حال از دست مي رود
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 براي اينکه سر بسته حرف بزنم ، سرم

را دستمال بستم.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 بيکاري هم خودش کاري است، افسوس که مرخصي

و تعطيلي ندارد.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 چه کسي گفته است که دو خط موازي به يکديگر

نمي رسند؟ مگر آخرش را ديده است؟؟
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 دارم ياد مي گيرم كه بعضي از خاطرات را تا كنم و در

جيب كتم بگذارم اما كتي ندارم
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 به اندازه هشت ماه مي ترسيدم به اندازه چهار هفته

خسته بودم و به اندازه دو روز كار داشتم مهم نيست
به اندازه يك ساعت خوشحالم
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 آنقدر خيال بافتم كه تمام كلافهاي فكرم به لباس آرزويي

در آمدند كاش اندازه ام باشد
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 از وقتي آخرين نگاهت را در ذهنم آرشيو کردم ، قلبم

آلارم دلتنگي مي دهد.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 مي خواست در مصرف انرژي صرفه جويي کند،به خانه

آرزوهايش اسباب کشي کرد.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 مي خواست در مصرف سلولهاي مغز صرفه جويي کند

سياستمدار يک کشور جهان سومي شد.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 بهترين جا براي تبعيد زنبوران مجرم ، گلهاي قالي است

نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 تجربه ، تنها معلمي است كه اول امتحان مي گيرد

و بعد درس مي دهد
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 اميد و آرزو تنها دوستان واقعي مان هستند که تا

آخرين لحظات زنگي
ما را ترک نمي کنند.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 هميشه مي گفت: آدم عاشق بايد حرف دل را گوش

کند نه عقل را ولي حرف ازدواج که پيش آمد
گفت: هميشه از روي عقل کار کن
نه دلت.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 هميشه مي‌گفت تو نيمه گم شده من هستي؛

وقتي ترکم کرد فهميدم که از شوق پيـــدا کردن
نيمه گم شده‌اش
خودش را گم کرد!
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |

 آن‌قدر مهربان بود براي اينکه مردم در زمستان سرما

نخورند
سرشان کلاه مي‌گذاشت و در فصول ديـــگر
کلاه‌شان را بر مي‌داشت.
نوشته شده در تاريخ 7 / 1 / 1392برچسب:, توسط مصطفی |