توقع زیادی نیست خواستن امنیت آغوش
تــــــــــــــو
و....
عشقی که زیر خط کمـــربنـد نباشــــــد!!!!!
شازده کوچولو می گفت:
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود
اما ماندنی بود
همین بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود
دلم یک دنیا تنهایی میخواهد
با یه عالمه تو
و تمام گوشه کنارهای آغوشت
خواهش دارم روبه روي من نمان ،
عبور كن ،اگر نمي خواهي بر تيره بختي من گواهي دهي
كوچه را طي كن
و در انتهاي كوچه محو شو ،
همان گونه كه آدم هاي خوشبخت محو مي شوند...
درگیر جنگ تن به تنم با تنی که نیست…
دارم شکست میخورم از دشمنی که نیست…
آرامشی ملیح در گوشه چشمانم..
مانند بارانی بروی شیروانی..
اما…
ناودان ندارد..!!
غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند.
گفتی:
شاید برگشتم..
هنوز زنده ام!
به امید همان “شاید” ..
چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!!
تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام ..